سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عیب تو نهان است چندانکه ستاره بختت تابان است . [نهج البلاغه]

 

در دو جا چوب به لب و دندان مبارک سید الشهدا(ع) زدند . یکی در مجلس ابن زیاد در کوفه و دیگری در مجلس یزید در شام .
وقتی ابن زیاد چوب به لب های آقا می زد(گویا محکم نمی زده)...صدای گریه آل الله بلند شد ...چوب می زد و می گفت : چقد زود پیر شدی...(یعنی تمسخر می کرد).
یه وقت دیدند بی بی زینب (س) صدا زد : بی حیا حسین من پیر نبود....داغ علی اکبر اینجور پیرش کرد...
اما در مجلس یزید در شام گویا موضوع بد تر از کوفه بوده چون اونجور که امام زمان (عج) در زیارت ناحیه فرمودند: السلام علی الثغر المقروع بالقضیب (سلام بر لب و دندانی که با چوب خیزران زده شد) گویا یزید بی حیا یه جور دیگه می زده (مقروع با مضروب فرق داره ، در عربی مقروع یعنی ضربا شدیدا، یعنی محکم می زد .........جوری که دندانهای ثنایای سیدالشهداء شکست....)
اینجا بود که زینب (س) لحن اش فرق کرد و دیگه توان از دست داد، صدا زد بی حیا نمی گم نزن(چون مطمئن هستم اینکار رو می کنی) اما اگه می زنی لااقل جلو چشم دختراش نزن.....

قرآن بخوان که صوت حزین ات عوض شده....ای قاری ام که مخرج سین ات عوض شده....

 



مهدی صفی یاری ::: شنبه 91/9/18::: ساعت 8:15 صبح نظرات دیگران: نظر